http://alireza911.ParsiBlog.com | ||
چو من آیم او رود گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ . به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟ » گفت: «عقل .» پرسید: «جای تو کجاست؟ » گفت: «مغز .» از دومی پرسید: «تو کیستی؟ » گفت: «مهر .» پرسید: «جای تو کجاست؟ » گفت: «دل.» از سومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» گفت: «چشم.» سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل میرود.» از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: «طمع.» پرسید: «مرکزت کجاست؟» گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» ? [ جمعه 93/10/12 ] [ 8:14 عصر ] [ علیرضا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |