سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://alireza911.ParsiBlog.com
 
نویسندگان
لینک دوستان

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده که این‌گونه اشک می‌ریزید؟ آیا کسی به شما چیزی گفته؟    »

شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده

همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»

شیخ در جواب می‌گوید او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و این سئوال حالم را عجیب دگرگون کرد

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 94/4/16 ] [ 8:54 عصر ] [ علیرضا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 46362